Monday 25 June 2007

وضعیت کنونی موسیقی خوب است یا بد؟

دوستان عزیز سلام.
در این مقال می خواهم راجع به مطلبی که همواره ذهن من را به خود مشغول می دارد با شما سخن بگویم.آیا وضعیت کنونی موسیقی ما خوب است یا ، بد و یا به بیان دیگر فضای حاکم بر موسیقی کشورمان چه در بعد تولید آثار موسیقایی و چه در بعد روابط بین هنرمندان موسیقی و چه در بعد آموزشی و همچنین اجراهای صحنه ای آیا روندی رو به بهبود و مناسب و امیدوار کننده را طی می کتد و یا بر عکس؟
همانطور که گفتم همواره این مطلبیست که ذهن من را به خود مشغول می دارد و به همین دلیل بیشتر به دنبال تجزیه تحلیل شرایط موجود و حاکم بر جامعه موسیقی هستم و اینکه روند موجود به مسیری ما را خواهد برد. اگر بخواهیم به این مساله عمقی تر نگاه کنیم باید از دو بعد آن را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم و سهم هر یک از این دو بعد را در شکل گیری فضای موجود بسنجیم.این دو بعد را به طور کلی می توان به بعد عملکرد دستگاه حاکم و متولیان فرهنگی آن و جامعه هنر مندان موسیقی تقسیم کرد.
در راستای عملکرد سیستم حاکم و نقش آن در فضای موسیقی کشور باید گفت که نقش عمده ای از ابتدای سال 57 بازی کرده است و این نقش به نظر من عمدتا مخرب و منفی بوده. زیرا می توان گفت در سالهای اولیه دهه 1350 شمسی فضای موسیقی ایران در وضعیت مطلوبی به سر می برد حرکتهایی که در بعد از انقلاب شاهد تداوم کمرنگ آن بودیم عمدتا در آن سالیان شکل گرفته و ریشه دوانده بودند . و ضعیت آموزش در شکل مطلوبی بود و موسیقی در دو شکل موسیقی سبک و یا مردمی (سبک به معنای کم محتوا نه بلکه به معنی موسیقی که به سرعت و به راحتی با توده مردم ارتباط شنیداری برقرار می کند) و موسیقی دستگاهی و ردیفی و یا به اصطلاح رایج سنتی به حرکت رو به رشد خود ادامه می داد. باید گفت بسیاری از آثار فاخر موسیقی ما و همچنین هنرمندانی که امروز به عنوان برجسته ترین هنرمندان موسیقی ایران مطرح هستند در این سالها(سالهای اولیه دهه 50) رشد یافتند.پس می توان گفت که در عین مشکلاتی که موسیقی همواره در جامعه سنتی و مذهبی ایران با آن درگیر بوده ولی وضعیت موسیقی در ان سالیان قابل قبول و امیدوار کننده بوده است.اما با شکل گیری انقلاب اسلامی فضای حاکم بر موسیقی (همانند همه عرصه های دیگر زندگی مردم) به کل دگرگون شد. که با بررسی اجمالی میتوان گفت که در یکی دوسال اول انقلاب بنا به فضای حاکم موسیقی پاپ و هنرمندان آن به کل از صحنه حذف شد (که تا سالهای اولیه دهه 70 ادامه یافت) و فقط فضای کار اندکی برای هنرمندان موسیقی سنتی باقی بود تا بتوانند به فعالیت بپردازند و هنرمندان این عرصه که همه جزو متفکرین بودند و در سالهای انقلاب با شور و اشتیاق پا به پای مردم حرکت کرده بودند و در آن سالهای پر از شور و تب و تاب به تولید آثاری پر شور و هیجان پرداخته بودند همچنان سعی در حفظ آن فضا داشتند و سعی در تولید آثار متناسب با فضای حاکم و تاثیر گذار. اما کم کم با گذشت زمان مدام عرصه بر آنها نیز تنگ تر شد و کار به جایی رسید که تک تک این هنرمندان یا مجبور به ترک ایران شدند و یا گوشه گیری اختیار کردند و فعالیتها محدود شد به اجراهای که شاید هر از چند گاهی با توجه به مشکلات فراوان بر روی صحنه می رفت و یا کاست هایی که منتشر می شد به صورت محدود. و این فضا ادامه داشت تا رسیدیم به سالهای اولیه دهه 70 شمسی و احساس خلا شدید از این بابت که مردم امکان دسترسی به موسیقی مورد نظر خود را نداشتند و این مساله باعث شد تا کم کم متولیان فرهنگی ناچار به باز کردن فضا بپردازند و این آغاز حرکتی نامیمون در موسیقی ایران بود که مصیبتهای بسیاری به بار آورد.
در اینجا به همین مقدار بسنده می کنم تا در فرصتی دیگر ادامه مطلب را تقدیم دوستان کنم.

No comments: